پیشروی کردن

«لغت نامه دهخدا»

[رَ کَ دَ] (مص مرکب)درآمدن در مجاور. گذشتن از حد طبیعی و بمجاور درآمدن چنانکه لشکری از مرز. || پیش رفتن. از آنجا که هست فراتر رفتن. || ترقی کردن. کمال یافتن.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر