«لغت نامه دهخدا»
[سَ] (ص مرکب) کسی که از راه خاکساری یا خوشخوئی در سلام گفتن سبقت کند. گویند مرد افتادهء پیش سلامیست. (آنندراج) : هرجا غمی است پیش سلام دل منست مشهور ملک فتنه بود روشناس من. شفائی (از آنندراج).