پیش فرستادن

«لغت نامه دهخدا»

[فِ رِ دَ] (مص مرکب)ارسال داشتن قبل از موعد. فرستادن قبل از زمان معهود و مقرر. دلف، دلیف. (منتهی الارب). تسلیف. (تاج المصادر). تقدیم. (منتهی الارب). || بجلو فرستادن. بمقابله فرستادن. برابر آوردن :
که قیصر سپاهی فرستاد پیش
از آن نامداران و گردان خویش.فردوسی.
برگ عیشی بگور خویش فرست
کس نیارد ز پس تو پیش فرست.سعدی.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر