«لغت نامه دهخدا»
[قَ] (اِ مرکب) نوعی از اسلحه. (غیاث). نام فنی از کشتی و آن دست بر دست حریف کرده به اوضاع مختلف بزور زدن است. در هندی آنرا لیکی نامند. (غیاث) در اصطلاح زورخانه محلی از قسمت جلو کمر و نواحی مجاور آن که طرف با دست آنرا گرفتن تواند : در کشتی بگل و سرو سمن بستهء اوست پیش قبض همه در پنجهء شایستهء اوست. میر نجات.