پیشه ورز

«لغت نامه دهخدا»

[شَ / شِ وَ] (نف مرکب) ورزندهء پیشه. پیشه ور. پیشه کار. کارورز :
سپاهی نباید که با پیشه ور
به یکروی جویند هر دو هنر
یکی پیشه ورز(1) و یکی گرزدار
سزاوار هرکس پدید است کار.فردوسی.
(1) - در چ بروخیم: کارورز.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر