«لغت نامه دهخدا»
[شَ / شِ وَ] (نف مرکب) ورزندهء پیشه. پیشه ور. پیشه کار. کارورز : سپاهی نباید که با پیشه ور به یکروی جویند هر دو هنر یکی پیشه ورز(1) و یکی گرزدار سزاوار هرکس پدید است کار.فردوسی. (1) - در چ بروخیم: کارورز.