پیشی دادن

«لغت نامه دهخدا»

[دَ] (مص مرکب) دادن قبل از موعد مقرر. دادن قبل از وقت معهود. مساعده دادن. || مزیت دادن حریف ضعیف را بالخصوص در بازی نرد و شطرنج و جز آن :
چنانکه نراد آسمان را سه ضربه پیشی دادی.... (سندبادنامه ص304).
نراد آسمان را پیشی دهی سه ضربه
زین روی از تو ماندم منصوبهء هزاران.
(از سندبادنامه ص304).
سمندش در شتاب آهنگ بیشی
فلک را هفت میدان داده پیشی.نظامی.
برده به دو رخ ز ماه بیشی
گل را دو پیاله داده پیشی.نظامی.
گاه از جولان بدارد خیره نکبا را بجای
گاه صرصر را بتک پیشی دهد یکساله راه.
محمدبن نصیر [ در صفت اسب ].
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر