«لغت نامه دهخدا»
(ص) تیره و تاریک. (برهان) (آنندراج). تاریک. (فرهنگ جهانگیری) : ای خواجه من جام میم چون سینه را غمگین کنم؟ شمع و چراغ خانه ام چون خانه را تارین کنم؟ مولوی (از فرهنگ جهانگیری). رجوع به تار، تاری، تاریک، تاریکی شود. ||(اِ) تاری را نیز گویند که آب درخت تار است. (برهان) (آنندراج). آبی باشد که از درخت تار حاصل شود و آن شربتی باشد که نشأهء باده در سر آورد. (فرهنگ جهانگیری).