«لغت نامه دهخدا»
[زَ دَ / دِ] (اِ) جِ تازنده. دوندگان. حمله کنندگان: و خیلتاش و مردی از عرب از تازندگان دیوسواران نامزد شدند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 47). تازنده ای بود از تازندگان که همتا نداشت. (تاریخ بیهقی ایضاً ص117). رجوع به تاختن و تاز و تازنده شود.