«لغت نامه دهخدا»
[سَ / سِ گِ رِ تَ] (مص مرکب) خستگی و کوفتگی (اعضای بدن و غیره). ||درماندن در رفتار از سستی. ||دچار اضطراب شدن : چشم چون بستی ترا تاسه گرفت نور چشم از نور روزن کی شکفت. مولوی (مثنوی چ خاور ص 80).