«لغت نامه دهخدا»
[فَ شَ] (اِ) دیوک باشد. (فرهنگ جهانگیری) (برهان) (ناظم الاطباء). جانوری است که آن را بفارسی دیوک گویند. (آنندراج) (انجمن آرا). و آن را دیوچه و ریونجو و رنجو و لنبک نیز خوانند و بتازی ارضه نامند. (فرهنگ جهانگیری). بعربی ارضه خوانند. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). پشمینه و کاغذینه را خورد. (آنندراج) (انجمن آرا). دیوک و ارضه. (ناظم الاطباء). کرمکی است که در جامه های پشمین یافت شود و آن را تباه سازد و آن را «ریونجو» و «دیوچه» و «دیوگ» و «لنبک» هم گویند و بعربی «اَرضَه» نامند. (از لسان العجم شعوری ج1 ص281). موریانه. خوره : حال خود آخر نیندیشی و باشی تا به کی در میان جامهء سمّور همچون تافشک. ابوالمعالی (از لسان العجم شعوری). رجوع به ارضه و دیوک و موریانه شود.