تایاق

«لغت نامه دهخدا»

(اِ) تاباق و چوب دستی و چوب گنده ای که قلندران در دست گیرند. (ناظم الاطباء). رجوع به لسان العجم شعوری ج1 ورق 281 شود :
خلاف امر را کرده بهانه
زده تایاق بر سر رستمانه.
میرنظمی (لسان العجم شعوری ایضاً).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر