«لغت نامه دهخدا»
[تَءْ] (ع مص) استوار کردن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (زوزنی) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). استوار کردن گره. (آنندراج). ||حد معین نمودن. ||افزون کردن. ||کامل ساختن و تمام نمودن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تمام کردن. (زوزنی) (فرهنگ نظام). ||خردمند شدن. (زوزنی).