«لغت نامه دهخدا»
[تَ] (حامص مرکب) عمل تباهکار. خرابکاری. کاری زشت و بد کردن. افساد. تبهکاری. ||فسق. فجور. ||زنا. رجوع به تباه و دیگر ترکیب های آن شود.