تباهی شدن

«لغت نامه دهخدا»

[تَ شُ دَ] (مص مرکب)ضایع شدن. (ناظم الاطباء).
- تباهی شدن کشتی؛ به ساحل مقصود نرسیدن کشتی و این مجاز است. (آنندراج) :
فغان کز موج آبی کشتی بختم تباهی شد
متاع چند جمع آورده بودم قوت ماهی شد.
طالب آملی (از آنندراج).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر