«لغت نامه دهخدا»
[تَ بِ دِق ق / دِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) تب استخوانی. (مجموعهء مترادفات ص88). اقطیقوس(1). انطیقوس(2). تب لازم. تب دائم. تب بندی : پروار گرفت روز و بر شب تبهای دق از نهان برافکند(3). خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص498). رجوع به تب و دیگر ترکیب های آن شود. . (اشتینگاس) (1) - Hectic fever. (2) - انطیقوس مصحف اقطیقوس است و اقطیقوس معرب هکتیکوس. (3) - پروار؛ فربه و کنایه از بلند شدن روز و کوتاه شدن شب که لازمهء تب دق لاغری است. (حاشیهء دیوان خاقانی چ عبدالرسولی ص498).