«لغت نامه دهخدا»
[تَ] (ع مص) پراکنده کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (از قطر المحیط). پریشان کردن چیزی را. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). || درمانده گردیدن. || نشسته به نیم خواب رفتن. (از قطر المحیط) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء).