«لغت نامه دهخدا»
[تَ] (ع مص) تزکیه. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || نسبت دادن کسی را به بِرّ. (قطر المحیط). || غلبه کردن(1). || بواسطهء سخن یا کار مطیع کردن(2). || محقق کردن(3). || آشکار کردن و ظاهر نمودن بیگناهی را(4). (ناظم اطباء). (1) - در اقرب الموارد و منتهی الارب این معنی در مادهء «تبریر» نیامده است. (2) - در اقرب الموارد و منتهی الارب این معنی در مادهء «تبریر» نیامده است. (3) - در اقرب الموارد و منتهی الارب این معنی در مادهء «تبریر» نیامده است. (4) - در اقرب الموارد و منتهی الارب این معنی در مادهء «تبریر» نیامده است.