«لغت نامه دهخدا»
[تَ] (ع مص) کوهامور(1) بازیدن. (تاج المصادر بیهقی). بازی بُقَیرَی بازیدن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب). بازی بقیری بازیدن و بقیری بازی ایست که به فارسی آن را کوهاموی گویند. (آنندراج). بازی کردن بازی بقیری که بازی کوهاموی باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به کوهاموی شود. (1) - برهان: کوهاموی. رجوع به کوهاموی شود.