تبقیه

«لغت نامه دهخدا»

[تَ یَ] (ع مص) باقی داشتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (غیاث اللغات). تبقی. (قطر المحیط). زنده و باقی گذاشتن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). و نگاه داشتن آنرا.
-امثال: بق نعلیک و ابذل قدمیک؛ یضرب عندالحفظ للمال و بذل النفس فی صونه. (ناظم الاطباء). رجوع به تبقی شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر