«لغت نامه دهخدا»
[تَ] (اِ)(1) تپ. تپیدن. (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). بمعنی تپ است که اضطراب و بیقراری باشد. (برهان) (آنندراج) (از فرهنگ نظام). اضطراب و بی قراری و بی آرامی. (ناظم الاطباء) : بیا ساقی آن شیرهء جان بیار همان حاصل عمر دهقان بیار همان خون جوشیده در بار تاک که از تن برد رنج و از دل تپاک. فخرالدین گرگانی (از فرهنگ جهانگیری). (1) - شکل قدیم نعت فاعلی (صفت مشبهه). (حاشیهء برهان چ معین).