«لغت نامه دهخدا»
[تَ] (نف) لرزان. مضطرب. بی آرام : ز نعره تپان گشت بر چرخ هور بدیگر جهان جنبش افتاد و شور. اسدی (گرشاسبنامهء). || تپاننده. || (اِ) چکشی که بدان کلوخ را خرد میکنند. (ناظم الاطباء). رجوع به فرهنگ شعوری ج ا ورق 286 ب) شود.