«لغت نامه دهخدا»
[تَ تَلْ لُ] (ع مص) گردن یازیدن از بهر برخاستن و در پیش شدن. (تاج المصادر بیهقی). تتالع فی مشیه اذا مد عنقه و رفع رأسه و کذلک تتلع. (تاج العروس ج5 ص299).