«لغت نامه دهخدا»
[تَ جَمْ مُءْ] (ع مص) ترنجیدن و فراهم آمدن در جامهء خود. || فراهم آمدن قوم از هر جا. || گرفتن و پنهان ساختن چیزی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط): والظلیم یتجمأ علی بیضه. (اقرب الموارد).