«لغت نامه دهخدا»
[تَ دُ] (ع مص) با هم جور کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || کژ شدن بر کمان وقت تیر زدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کژ شدن بر کمان. (قطر المحیط) (اقرب الموارد).