تحارب

«لغت نامه دهخدا»

[تَ رُ] (ع مص) احتراب. (زوزنی). محاربه. با یکدیگر جنگ کردن. (منتهی الارب) (از غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). || آتش جنگ را برافروختن. (اقرب الموارد). جنگ را برپای ساختن. (قطر المحیط).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر