تحاشد

«لغت نامه دهخدا»

[تَ شُ] (ع مص) گردآمدن قوم برای معاونت. || فی الفور حاضر آمدن قوم بر آواز. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || مجتمع شدن قوم بر کاری واحد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر