«لغت نامه دهخدا»
[تَ حَبْ بُ] (ع مص) ازار بستن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). کمربند بستن زن بر خود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء): تحبک مرأه بنطاق. (منتهی الارب). || چست و آماده گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تلبب. دامن چیدن و آمادهء کار شدن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).