«لغت نامه دهخدا»
[تَ نُ / نِ / نَ دَ](مص مرکب) ترغیب نمودن. حریص گردانیدن. آزمند نمودن. در شغف انداختن : و چون سال عمر به هفت رسید مرا بر خواندن علم طب تحریص نمودند. (کلیله و دمنه). رجوع به تحریص شود.