«لغت نامه دهخدا»
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ) جمح یا جخج. از شعرای باستانی. یک بیت از این شاعر برای کلمهء آباد در لغت نامهء اسدی آمده است: ویران شده دلها بمی آبادان گردد آباد بر آن دست که پرورد رز آباد.