اجهاد

«لغت نامه دهخدا»

[اِ] (ع مص) رنجانیدن. (زوزنی). برنجانیدن. (تاج المصادر). || بار کردن فوق طاقت: اجهد الدابه. || آرزومند طعام شدن: اَجْهَدَ الطعام. اُجْهِدَ الطعام (مجهولاً)؛ ای اشتهی. || شتاب کردن پیری و مانند آن: اجهد الشیب. || بسیار گردیدن. || آشکار و هویدا شدن: اجهد الحق. || احتیاط کردن: اجهد فی الامر. || خلط و مشتبه شدن: اجهد الشی ء. || نیست کردن. پراکنده ساختن: اجهد ماله. || کوشش کردن. || کوشش کردن در دشمنی: اجهد العدو. || قریب آمدن و نمایان گردیدن: اجهد لی القوم. || دست دادن کار: اجهد لک الامر. (منتهی الارب).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر