«لغت نامه دهخدا»
[اِ] (ع مص) اِحذال بکاء چشم را؛ حاذله کردن گریه چشم را. سرخ کردن چشم و روان گردانیدن آب از آن. (منتهی الارب). || احذال حرّ چشم را؛ حاذله کردن گرما چشم را.