آبست

«لغت نامه دهخدا»

[بِ] (ص) مخفف آبستن :
مریمان بی شوی آبست از مسیح
خامشان بی لاف و گفتار فصیح.مولوی.
مشتری شو تا بجنبد دست من
لعل زاید معدن آبست من.مولوی.
آنچه آبست است شب جز آن نزاد
حیله ها و مکرها باد است باد.مولوی.
از یکشبه همخوابی جود تو عجب نیست
گر لای سترون شود آبست نعم را.
معالی بلخی.
|| (اِ) زهدان. رحم.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر