ارسس

«لغت نامه دهخدا»

[اَ سِ] (اِخ)(1) پادشاه هخامنشی. اسم او را چنین نوشته اند: دیودور، سترابون و آریّان، ارسس و پلوتارک، اُآرسس(2). در قانون بطلمیوس آرُگس(3)، که مصحف ارسس است. اوْسویوس ارْسِس اُخی. از نویسندگان قرون اسلامی ابن عبری، ارسس بن اوخوس. ابوریحان بیرونی، در آثارالباقیه ارسس بن اُخس و در ص 89 چیزی شبیه به فسرون(4) یا فترون(5). اُپر(6)، عالم فرانسوی گمان کرده که اسم او بپارسی قدیم هووَرشه(7) بوده. اگر اسمی را که پلوتارک ذکر کرده، صحیح بدانیم نظر بقاعدهء تصحیف اسامی ایرانی در زبان یونانی، ظن غالب این است که این حدس صحیح باشد. در داستانهای ما اسم این شاه فراموش شده و بنابراین از نویسندگان قرون اسلامی، آنهائی که از مدارک شرقی متابعت کرده اند، اسم او را ذکر نکرده اند.
نسب: موافق گفتهء دیودور او پسر اردشیر سوم «اُخس» بوده. اسم مادر او را بعض مورخین آتُس سا نوشته اند، ولی محققاً معلوم نیست، زیرا از زنان اردشیر سوم دو کس معروف اند، یکی آتس سا و دیگری دختر اُخا.اُخا خواهر اردشیر بود و اسم دختر او هم معلوم نیست.
کشته شدن او: دیودور راجع به این شاه چنین نوشته (کتاب 17، بند 5): پس از فوت اردشیر باگواس خواجه، کوچکترین پسر او را که ارسس نام داشت، بتخت نشانید و برادران اردشیر را کشت تا شاه جدید با آنها معاشر نبوده کام در تحت اطاعت خواجهء مزبور باشد (این گفتهء مورخ مذکور نظری را که راجع بجهت قتل اردشیر اظهار کردیم، تأیید میکند). ارسس پس از آنکه از جنایت های باگواس آگاه شد، از او تنفر یافته درصدد برآمد که او را بکشد، ولی خواجه پیش دستی کرده او را در سال سوم سلطنتش بقتل رسانید (336 ق. م.). پس از آن در دودمان هخامنشی کسی نبود که بترتیب طبیعی بر تخت نشیند، زیرا خواجه تقریباً تمام برادران جوان اردشیر را هم کشته بود. بنابراین باگواس داریوش را، که پسر آرسان(8) آرسانس و نوهء اُستانس(9)(پسر داریوش دوم) بود، بتخت نشانید (336 ق. م.). از وقایع سلطنت ارسس (338 - 336 ق. م.) آگاهی نداریم و نیز نمیدانیم چگونه شاهی بوده و چه صفاتی داشته. از تاریخ وقایع هم این قدر برمی آید که در زمان او (یعنی بهار 336 ق. م.) قشون مقدونی برای دفعهء اولی به آسیا ورود کرد. شرح این واقعه در جای خود بیاید. عجالهً هم این قدر گوئیم که مقدونیها پیشرفتهائی حاصل کردند، ولی چون خبر کشته شدن فیلیپ پدر اسکندر رسید، پارمِن ین سردار مقدونی از آسیا به مقدونیه برگشت و مم نن برادر مِن تور، که پس از مرگ او فرماندهء قشون ایران در صفحات دریائی بود، مقدونیها را عقب نشانده، تمام جاهائی را که تصرف کرده بودند، از آنها بازستاند. چنین بنظر می آید که با وجود این احوال آبیدوس(10) در تصرف مقدونیها مانده بود. اگر چنین بوده، باید گفت که مقدونیها با حفظ این محل عبور اسکندر را ��ز بوغاز داردانل در موقع خود تسهیل کرده اند. (ایران باستان صص 1186-1187). و نیز رجوع به ص 1164، 1184، 1324 شود.
(1) - Arses.
(2) - Oarses.
(3) - Arogos.
(4) - Fasroun.
(5) - Fatroun.
(6) - Oppert.
(7) - Huwarsha.
(8) - Arsanes.
(9) - Ostanes.
(10) - Abydos.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر