ازخ

«لغت نامه دهخدا»

[اَ زَ] (اِ) دانه های سخت باشد که از بدن آدمی برآید و درد نکند و آنرا بعربی ثؤلول گویند. (برهان). سِلعه. (منتهی الارب). زگیل. زخ. آزخ. آژخ. بالو. صاحب ذخیرهء خوارزمشاهی گوید: ثُؤْلول، و آنرا بشهر من یعنی گرگان گندمه گویند و اندر بعضی شهرهای خراسان ازخ گویند. (ذخیرهء خوارزمشاهی): ثعران و ثعروران بالضم فیهما؛ دو ازخ غلاف نرهء ستور و دو ازخ پستان گوسفند. (منتهی الارب).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر