آویزگن

«لغت نامه دهخدا»

[گِ] (ص مرکب) آنکه بهر کس درآویزد. آنکه بهر چیز درآویزد. آنکه بهر چیز تشبث کند. شَبِث. (ربنجنی) (السامی فی الاسامی). عَلِق. (السامی فی الاسامی). متشبث. || مبرم (چون گدا).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر