ازیب

«لغت نامه دهخدا»

[اَ یَ] (ع اِ) نشاط. (مؤید الفضلاء). شادمانی. (منتهی الارب). خوشوقتی. || باد جنوب، یا باد نکبا که میان صبا و جنوب وزد. (منتهی الارب). باد کژ که آنرا نکبا گویند. آن باد که میان صبا و جنوب آید. (مهذب الاسماء). و آن باد مهلک است. (مؤید الفضلاء). || خارپشت. (منتهی الارب). || دشمنی. (منتهی الارب) (مؤید الفضلاء). || دیو. || بلا. || بیم. || مال بسیار. || آب بسیار. || (ص) کوتاه بالا که گام نزدیک نهد در رفتن. || شادمان. || ناکس. || امرِ بَد. || پسرخوانده. (منتهی الارب) (مؤید الفضلاء). آنکه پدرش معلوم نباشد.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر