«لغت نامه دهخدا»
[اَ] (ع اِ) جِ سُبع. هفت یکها. - اسباع قرآن؛ هفت سُبع. قراء قدیم قرآن را هفت قسمت کرده در هر روز یک سُبع و هر هفته یک بار قرآن را ختم میکرده اند : زین سحر سحرگهی که رانم مجموعهء هفت سُبع خوانم.نظامی. اگر خود هفت سُبع از بر بخوانی چو آشفتی الف با تا ندانی.سعدی.