آهنگیدن

«لغت نامه دهخدا»

[هَ دَ] (مص) قصد کردن. آهنگ کردن. || آهنجیدن. کشیدن، چنانکه آب را از چاه و جز آن :
کرده شیران حضرت تو مرا
سرزده همچو گاو آب آهنگ.سنائی.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر