استنبه

«لغت نامه دهخدا»

[اِ تَمْ بَ / بِ] (ص) چیزی زشت و کریه. ستنبه. (انجمن آرا). چیزی درشت و ناتراشیده :
صحبت عام آتش و پنبه ست
زشت نام و تباه و استنبه ست.سنائی.
|| صورتی باشد بغایت کریه منظر که طبع از دیدنش رمان و هراسان گردد. || مردم دلیر و صاحب قوت و قوی بازو. || (اِ) سنگینی را نیز گویند که در خواب بر مردم افتد و بعربی کابوس خوانند. || دیو، مقابل پری. (برهان). و رجوع به ستنبه شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر