«لغت نامه دهخدا»
[اِ تِ] (ع مص) برهانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). برهانیدن کسی را از کسی. (منتهی الارب). رهانیدن کسی را. رهاندن. انقاذ. تخلیص. || بیرون کردن از دست کسی. گرفتن بزور از کسی. || رفع ید عادیه بعوض.