اسحنکاک

«لغت نامه دهخدا»

[اِ حِ] (ع مص) تاریک و سیاه شدن. (زوزنی): اسحنکک اللیل. (منتهی الارب). || سخت سیاه شدن موی. || دشوار و متعذر شدن سخن بر کسی: اسحنکک الکلام علیه. (از منتهی الارب).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر