یک دنده

«لغت نامه دهخدا»

[یَ / یِ دَ دَ / دِ] (ص مرکب)سخت پایدار در عقیدهء خویش. لجوج. عنود. یک پهلو. که از رای خود بازنمی آید. ستیهنده. ستیزنده. مستبد به رأی. لجباز. خودرای. (یادداشت مؤلف). || (ق مرکب) به یک حال. بی تغییر وضع. آرام. یک نواخت: تا صبح یک دنده خوابید.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر