بازجویی کردن

«لغت نامه دهخدا»

[کَ دَ] (مص مرکب)تحقیق. تفتیش. تجسس. فحص. بازجست. پژوهش کردن. عملی ابتدائی که معمولاً از طرف مأمورین شهربانی یا ژاندارمری هنگام دستگیری متهم برای کشف حقیقت اتهام و تشکیل پرونده جهت فرستادن به محاکم دادگستری انجام میدهند.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر