بازیره

«لغت نامه دهخدا»

[رَ / رِ] (اِ) حصه و پاره ای از شب باشد، چنانکه اگر گویند بازیرهء اول یعنی پارهء اول، هم چنان بازیرهء آخر مراد از پاره آخر شب است. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرای ناصری) (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (سروری). پاره ای از شب را گویند: پازیرهء نخستین و پازیرهء واپسین. (فرهنگ جهانگیری). مقداری از شب از اولش یا از آخرش: بازیرهء نخستین و بازیرهء پسین. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 192). الدَلَج؛ بازیرهء نخستین [ از شب ] . (السامی فی الاسامی). الدلجه؛ بازیرهء واپسین [ از شب ] . (السامی فی الاسامی). پاسی از شب. پاره ای از شب.
- بازیرهء آخر؛ پاس آخر شب. (ناظم الاطباء).
- بازیرهء اول؛ پاس اول شب.
رجوع به بازیج شود. || زن پرست و شهوتی. (ناظم الاطباء).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر