باژگاه

«لغت نامه دهخدا»

(اِ مرکب) باژخانه. گمرک. (یادداشت مؤلف). || آنجایی که باج میستانند. (ناظم الاطباء). باژستان :
به آب اندر افکند خسرو سپاه
چو کشتی همی راند بر باژگاه.فردوسی.
گرفتند پیکار با باژخواه
که کشتی کدامست بر باژگاه.فردوسی.
چو آمد بنزدیکی باژگاه
هم آنگه بیامد ز توران سپاه.فردوسی.
|| جایگاهی که در آن مغان هنگام شستن بدن و چیزی خوردن بعد از زمزمه خاموشی گزینند :
یکی ژند اُست آر با برسمت
بزمزم یکی پاسخی پرسمت(1)
بیاورد هرچش بفرمود شاه
بیاراسته برسم و باژگاه.
فردوسی (ص 2046 چ بروخیم).
ببرسم شتابید و آمد براه
بجایی که بود اندرو باژگاه.فردوسی.
و رجوع به باج و باژ شود.
(1) - ن ل: بگو پاسخ از هر چه واپرسمت.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر