«لغت نامه دهخدا»
[تَ] (مص مرکب) بدهکار شدن از حاصل عملی. بدهکار شدن پس از تسویهء حساب. همهء چیزی را ادا نکردن. || وام دار بودن. (ناظم الاطباء). || بجا گذاشتن. ابقاء. (ترجمان القرآن). تبقیه. (تاج المصادر بیهقی). تمتیع. امتاع. (منتهی الارب). تثمیل. (تاریخ المصادر بیهقی).