بخسان

«لغت نامه دهخدا»

[بَ] (نف) پژمرده و فراهم آمده. (برهان قاطع) (آنندراج). پژمرده و درهم کشیده. (ناظم الاطباء). || رنج دیده و الم کشیده. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || گدازان. (برهان قاطع) (صحاح الفرس) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گداخته شده. (ناظم الاطباء). || خرامان. || (اِ) گداختن. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به بخسانیدن شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر