بخشایش آمدن

«لغت نامه دهخدا»

[بَ یِ مَ دَ] (مص مرکب)... از کسی یا کسی را بر کسی؛ رحم آمدن کسی نسبت به دیگری :
همه خسته و کشته شد بیگناه
گه آمد که بخشایش آید ز شاه.فردوسی.
گه آمد که بخشایش آید ترا
ز کین جستن آسایش آید ترا.فردوسی.
بترسید و از هوش برفت و از اسب درافتاد، شاه را بر او بخشایش آمد. (اسکندرنامه نسخهء سعید نفیسی).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر