بخوع

«لغت نامه دهخدا»

[بُ] (ع مص) اقرار کردن و گردن نهادن حق را. (از منتهی الارب) (آنندراج). اقرار کردن و اذعان کردن و در اذعان مبالغه ورزیدن. (از اقرب الموارد). اقرار بحق. (تاج المصادر بیهقی). بخاعه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر