«لغت نامه دهخدا»
[بَ] (ص مرکب) بدخواه. بداندیش. (از ولف). بداندیش. بدطینت. بدذات. بدخواه. (فرهنگ فارسی معین). || نامراد. ناکام. کام نایافته. و رجوع به کام و مادهء بعد شود.